Total Pageviews

Sunday, January 30, 2011

نه جمهوری اسلامی ایران و نه ایران اسلامی فقط ایران

 نه جمهوری اسلامی ایران  ونه  ایران اسلامی  فقط ایران . زیرا جمهوریخواه بودن یک انتخاب ناب، انساندوستانه، عدالتخواهانه و شایسته شرافت انسانی است. بر حسب تعریف در یک نظام جمهوری ،استبداد، بیعدالتی، نابرابری، بی توجهی به حیثیت انسانی، تجاوز به آزادیهای فردی و اجتماعی ‌و تبعیض کمتراز دیگر نظام ها است .جمهوریخواه بر دو اصل آزادی و برابری ارج میگذارد زیرا براین باور است که یک انسان نباید به انسان دیگری سلطه کند، در یک نظام جمهوری برابری شهروندان و بیطرفی دولت در مقابل شهرواندن دو روی یک سکه ا‌ند . یکی از زندانی هایی سکولار به نام آقابی بروجردی در ایران بارها به واژه جمهوری اسلامی اعتراض می کرد ایشان می گوید:معتقدم اگر حكومتي مردم را سركوب كند، نمي‌توان آنرا "جمهوري" ناميد، به ویژه  وقتي سرکوب مردم به بهانه‌هاي ديني باشد نمي‌توان آنرا "اسلامي" ناميد. من به استفاده از واژه "جمهوري اسلامي" اعتراض دارم. در نامه‌هائي به شخصيتهاي مذهبي دنيا نيز پيرامون سركوب هموطنانم اعتراضات خود را بيان كرده‌ام.حكام  نبايد ملت را سنگر خود قرار دهند و نبايد نظرات شخصي خود را تحت عنوان جمهوريت عرضه كنند و اهتزاز شعارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته‌هاي ملت، بسي زشت و ناجوانمرديست، اين فرومايگي قدرتهاست كه اقدامي كنند، ولي تاوانش را جامعه‌اي بپردازد و چه بسا اين خسارتها به نسلهاي بعدي نيز كشيده شود. واز اسلامی بودن هم هیچ خبری نیست"زیرا این حکومت بیشتر به یک حکومت ديكتاتوري ديني" می ماند شعار اساسي انقلاب كاملا بي‌رنگ گرديده است، اكنون نه استقلال داريم و نه آزادي، نه جمهوريت مشهود است و نه اسلامي برجاي می باشد.  جمهوری اسلامی تعبیری است که از همان آغاز انقلاب ننگین اسلامی برپایه یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شد.


Saturday, January 29, 2011

مجوز آسمانی جهت برگزاری رفراندومی فراگیر و همه جانبه- نساء170

در ورق ديگري از كتاب قطور آزادي آمده است: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا، اى مردم! پيامبر(ى كه انتظارش را مى‏كشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد، زيرا) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و خداوند، دانا و حكيم است. (170)اين سندي است در اثبات حق انتخاب براي تك تك انسانها در همه گزينشهاي پيش رو. آري، اشخاص يا گروه‌هاي خاصي را مامور نكرده كه مردم را به زور عابد و مؤمن كنند، بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند. حتي اختيار كفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است.
تذكر:
گرچه نگارش چنين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه‌اي به تندروها و متعصّبين بدهد تا مرا متهم به بي‌احترامي به خدا و قرآن و رسول كنند ولي تفهيم كردن چنين حقايقي به جامعه، از اهمّ واجبات است، چراكه درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسلام، همواره به علت بي‌خبري و جهل گرويدگان، ايشان را غافلگير كرده و حكومت‌‌ نفسانيّات خود را به عنوان منويّات آسماني، بر جامعه تحميل كرده‌اند
رساله آزادی نوشته شده توسط آقای بروجردی

Thursday, January 27, 2011

آیا با وجود این همه اعدامی وزندان جائی برای به رخ کشیدن انقلاب می باشد؟

 براستی که به استقبال رفتن دهه ای که آن را فجر می نامند و اظهار شادی و افتخار در رسانه های دولتی کردن چقدر دردناک و غم انگیزاست ، درحالی که ملتی در اقیانوس بدبختی و بیچارگی غوطه ور شده و زندانهای بی شمار ایران ، گنجایش این جماعت عظیم را ندارد و به سرعت در حال ایجاد سلول ها و بندها و حبس های فراتر و بیشتری هستند.
آیا جائی برای به رخ کشیدن انقلاب می باشد؟ اکثریت قاطع مردم مظلوم ایران زیر خط فقر قرار دارند و اقتصاد در ورشکستگی انکارناپذیری می باشد و آمار فروپاشی کانون های خانوادگی ، تکان دهنده است و علائق مذهبی و تعهدات دینی و تمایلات معنوی به ریشه کنی هولناکی رسیده است ! چه مبارک بادی برای بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت می ماند ؟
به خدا کسی که این خسارت ها و خیانتها و جنایتها را می بینید و اعتراض نمی کند فاقد وجدان الهی و غیرت میهنی و تعصب ملی است. خدایا در وقتی که فریادها خاموش است با همه وجودم به مدعیان دروغین دیانت و سیاست اعتراض می کنم . آیا فریادرسی در جهان پیدا نمی شود که داد این رعیت بی نوا و بی پناه را بگیرد ؟!
 خلاصه ای ازسخنان آقای بروجردی در زندان

Wednesday, January 26, 2011

کاظمینی بروجردی بدون داشتن اتهام مشخصی بیش از چهارسال است در زندان نگهداری میشود

"آیت الله کاظمینی بروجردی که خواستار جدایی دین از حکومت است، بیش از چهار سال، پس از حکم دادگاه ویژه روحانیت، بدون داشتن اتهام مشخصی در زندان نگهداری میشود."
سازمان دیده بان حقوق بشر در پی انتشار گزارش سال 2011 خود، به انتقاد شدید از وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخت و این وضعیت را بحرانی خواند.
این گزارش، نیروهای امنیتی ایران را به گرفتن اعتراف از مخالفان و همچنین معترضان ضد دولتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته متهم نمود. در این گزارش آمده است: حکومت جهت اخذ این اعترافات به شکنجه و زور متوسل شده است که بر مبنای این اعترافات کاذب، قوه قضائیه ایران، این افراد را به حبس های طولانی مدت و حتی مرگ محکوم کرده است.
سازمان دیده بان حقوق بشر، ضمن محکوم نمودن اعدام های اخیر، وضعیت حقوق بشر در ایران را بسیار خطرناک خوانده است. این سازمان، همچنین معتقد است که حکومت ایران، وکلای مدافع حقوق بشر در ایران را مورد تهدید قرار داده و مانع از دفاع آنها از زندانیان عقیدتی- سیاسی شده است.
در این گزارش، حکومت ایران به خاطر اعمال تبعیض علیه اقلیت های مذهبی از جمله بهائی‌ها، مسیحی ها، دراویش، سنی‌ها و روحانیان معترض، مورد انتقاد قرار گرفته است.
این گزارش همچنین می افزاید: آیت الله کاظمینی بروجردی که خواستار جدایی دین از حکومت است، بیش از چهار سال، پس از حکم دادگاه ویژه روحانیت، بدون داشتن اتهام مشخصی در زندان نگهداری میشود
بروجردی نیوز

Sunday, January 23, 2011

قانون استبداد چیست وچه هدفی را دنبال می کند؟

آزادي فكر وعقيده و ممنوعيت تفتيش عقايد درقانون استبداد وجود نداردآزادي مطبوعات به همراه سانسور است سکوت وخاموشی را برای مخالفین ورقبای خود می خواهند.دستگيري خودسرانه در آن بیداد می کند تبعيد و اجبار به اقامت بي دليل پاداش روشنفکران است نیازهای اساسی هیچ کس تامین نمی شود.حق انتخاب اصلا وجود نداردحق تعيين سرنوشت به هیچ کس داده نمی شود ویک نفر خود را صاحب اختیار جان ومال وناموس وفکر رعیت می داندواز همه مهمتر خود را مالک آب ذخایر وثروتهای مملکت می خواند.سرکوب مخالفان وتحمیل حجاب وعقیده بر مردم.
 نظام جمهوري اسلامي كه یکی از کشورهای مستبد از نوع دینی است  وخود را ولی فقیه بر مردم می داند با وضع قانون اساسی دروغین نظام به ظاهر اسلامی خود را  ماهيتي ضد استبدادي می داندزیرا معتقد است که این حکومت بر پايه اراده و خواست مردم شكل گرفت ودر آن انواع آزادی ها برای روشنفکران وجود دارد.
 این درحالی است که طی دوران حکومت جمهوری اسلامی مجمع عمومی سازمان ملل بجز یکی دو سال، تقریباً همه ساله قطعنامه‌ای در مورد نقض حقوق بشربوسیله‌ی حکومت جمهوری اسلامی صادر کرده است.زیرا حکومت جمهوری اسلامی به صورت سختگیرانه‌ای آزادی‌های مدنی از جمله آزادی سخنرانی،مطبوعات، تجمعات، انجمن‌ها و آزادی‌های شخصی را زیر پا میگذارد و در مسیر آزادی‌های مذهبی نیز مانع ایجاد کرده است .درایران چندین هزار زندانی سیاسی وجود دارد که همه از حق طبیعی مرخصی در دوران محکومیت برخوردار نیستند ودرکنار آن درخبرگذاری ها اعلام شد  اعدام‌ها در این ماه نسبت به ماه مشابه در سال گذشته بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشته است. به طوری که طبق آمار به طور متوسط هر ۹ ساعت یک نفر در دی ماه اعدام شده است.
آقای کاظمینی بروجردی یکی از زندانی های سکولار رژیم استبدادمذهبی ایران است باوجود بایکوت خبری سنگین که در حکومت جمهوری اسلامی ایران بود صدای اعتراض خود را به گوش چندین وچند رسانه از جمله صداي امريكا"، "راديو فردا"، "دويچوله"، "اس بي اس"، "كانال 1"، "پارس تي‌وي"، "بي‌بي‌سي"، "راديو مولتي كولتي"، "راديو سوئد"،‌ "راديو فرانسه" ، "راديو صداي ايران" "كيهان لندن"، "نمايندگان خبرگزاريهاي آزاد"، "خبرنگاران آماتور" ، "وبلاگ نويسان" از جمله آقاي كيانوش سنجري و آقاي بهزاد. م،  و "نمايندگان احزاب و گروه‌هاي ملي و مذهبي"رساند.ایشان درباره واژه جمهوری اسلامی انتقاد می کند  می گوید: معتقدم اگر حكومتي مردم را سركوب كند، نمي‌توان آنرا "جمهوري" ناميد، به ویژه  وقتي سرکوب مردم به بهانه‌هاي ديني باشد نمي‌توان آنرا "اسلامي" ناميد. من به استفاده از واژه "جمهوري اسلامي" اعتراض دارم. در نامه‌هائي به شخصيتهاي مذهبي دنيا نيز پيرامون سركوب هموطنانم اعتراضات خود را بيان كرده‌ام. ایشان همچنین افزود:تاريخ نشان داده است كه در حكومتهاي ديني، از اهرم دين براي تامين مقاصد حكومتي استفاده مي‌شود نه كمك به رشد فكري و اعتقادي مردم. بنابراین بايد ابزار دين را از دست سياستمداران جدا کرد تا بتوان عدالت و صلح و مساوات را برقرار نمود. هر نوع استبدادي به بهانه‌اي پيش مي‌رود،‌ بدترين نوع آن، بهانه دين است كه بخاطر باورداشتهاي تعصب‌آميز عوام، شرايط دوام و بقاء آن مهياست.
آقای کاظمینی بروجردی که یکی از آزاد آندیشان ظلم ستیز وسازش ناپذیر است تلاش خود  برای نابودی حکومت مستبد جمهوری اسلامی را از ساله هفتاد شمسی اغاز کرد بعد از چهار سال دستگير شد و به شكنجه‌گاه مخفي توحيد واقع در پشت پستخانه‌ مركز منتقل شد دومین بار در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعه‌ مذهب غيرسياسي بازداشت شد و در زندانهاي مختلف، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديد. در سال هشتاد، مجددا به خانه بازگشت  و از آن سال، به امر پدر كه از علماء بزرگ پايتخت و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بود، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شد در آنجا جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشود و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دين‌فروش را جذب كرد. ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ما، در سال هشتاد و يك، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند.در سال هشتاد و سه با دستگیری کوتاه مدت ایشان و تعهد به عدم فعالیت، وقفه ای در آن ایجاد شد. در سال هشتاد وپنج به منزل ایشان یورش بردند وخانواده وهوادارنش را دستگیر کردند.ایشان برای افشای ماهیت استبدادی جمهوری اسلامی رساله هایی نوشت از جمله رساله آزادی ،رساله رد ولایت فقیه،  که تمامی این آثار توقف شده واز طرف وزارت ارشاد اجازه چاپ داه نشد. ایشان ازسال هشتاد پنج قریب به چهار سال است که در زندان اوین زیر شدیدترین شکنجه ها بوده .توقع ایشان از مردم ايران، حمايت تبليغي است. هريك از آحاد ملت، به خودي خود، تاريخ‌نويس هستند و خبرنگار، كه بايد با حضور محسوسشان اخبار و اسرار حركتهاي مردمي و ضد استبدادي را به تمامي نقاط مملكت برسانند. از طرفداران حقوق بشر مي‌خواهم تا پژواك ما در همه رسانه‌هاي خبري جهاني باشند. از مجامع تاثيرگذار بر محورهاي تصميم‌گيري بين‌المللي مي‌خواهم تا با دفاعيات مسلم از مواضع وجداني و احساسي ما، اسباب اقتدار آزاديخواهان را فراهم آورند. از اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل مي‌خواهم تا با صدور قطعنامه‌اي در آن مركز امنيتي جهان، به داد ملت تحت ستم ايران برسند.  
واین است پاداش تمام آزادی خواهان ایرانی .براستی قانون استبدادی ایران چه هدفی را به دنبال دارد؟ 

Monday, January 17, 2011

حال و روز ایران؛سروده ای از فردوسی بزرگ

در این خاک زرخیز ایران زمین //نبودند جز مردمی پاک دین 
همه دینشان مردی و راد بود //کز آن ،کشور آزاد و آباد بود
بزرگی،به مردی و فرهنگ بود//گدایی در این بوم و بر ننگ بود
از آن روز دشمن به ما چیره گشت //که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد //که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن //به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگیست //دو سد بار مردن به از زندگیست
 

Saturday, January 15, 2011

انواع سرکوبها وسلسله اعدامها ی فرزندان غیور ایران زمین

سركوبهاي زنان، دانشجويان، كارگران، معلمان، روزنامه‌نگاران، مبارزات گسترده‌ي هموطنان آذري، اقليتهاي قومي و مذهبي مخصوصا مناطق مرزي، و همچنين دراويش گنابادي و .... و در يك كلام، سركوبي مطالبات اصناف و اقشار مختلف مردم ايران و سلسله بازداشتهاي غير قانوني آحاد ملت در کنار آن اعدام صدها تن به دست اراذل و اوباش تحت امر دجال و نمايش صحنه‌هاي اعدام در رسانه‌هاي جمعي، شيوه‌اي صددرصد هماهنگ با فرمولهاي روانشناسي بوده، تا با تشديد خفقان عمومي، نبض كشور را به خوبي در دست گيرند و حال و هوائي براي اعتراض به كوه گراني و انبوه تبعيض و اقيانوس ستم، باقي نماند.
اين جنايات همگي براي خاموش كردن فريادهاي حق‌طلبانه‌ي جامعه و كور كردن روزنه‌هاي اميد به آزادي صورت گرفت و ادامه دارد تا كسي هوس ايراد و انتقاد و اعتراض نكند.
در چنين شرايطي، مراكز حقوقي جهان و مجامع انسان‌دوستانه‌ي بين‌المللي، موظف به دستگيري از ملت گرفتار ايران هستند، و اطلاع رساني هموطنان در تبعيد نيز تاثير سرنوشت‌سازي در حفاظت از مبارزين داخلي خواهد داشت.
خلاصه ای  ازنظرات آقای بروجردي

Friday, January 14, 2011

روزی که خمینی آمد تا واژهای "جهان خواری دینی "و " استکبار مذهبی" را معنا دهد

1) روزي كه خميني آمد تا واژه‌هاي: "جهان‌خواري ديني" و "استكبار مذهبي" را معنا دهد.
2) روزي كه خميني آمد تا تجارت خون امام حسين را در بازار قدرت‌طلبي و حكومت‌خواهي ايران رواج دهد.
3) روزي كه خميني آمد تا سفره‌ها را برچيند و مفاسد را همگاني كند و آدم‌كشي و خودفروشي و دين‌فروشي و غارت بيت‌المال را مشروع و مقدس كند.
4) روزي كه مرجع بزرگ شيعه، آيت الله العظمي خوئي، به خميني پيغام داد كه با رفتنت به ايران، اين سرزمين به آتش كشيده خواهد شد.
5) روزي كه خميني آمد تا مرجع بزرگ و اصيل شيعه، آيت الله العظمي آقا سيد كاظم شريعتمداري را به ناجوانمردانه‌ترين شكل، به شهادت برساند.
6) روزي كه خميني آمد تا تقويمي ملتهب و پر تشويش را در برابر ايرانيان بگشايد كه در اوراق آن، خون و خشونت و اعدام و زندان و تفتيش و ورشكستگي نسل و حرث، انباشته است.
7) روزي كه خميني آمد تا امامت ديني را به عهده بگيرد كه خداي آن، شيطان بود و قانونش "ولايت مطلقه فقيه" و خليفه‌ي آينده‌‌اش خامنه‌اي.
8) روزي كه خميني آمد تا عقده‌ي ده‌هزار ساله‌ي ابليس در جنگ با انبياء‌ و اولياء را بگشايد.
9) روزي كه خميني آمد تا محبت 1400 ساله‌ي اسلام را از دلها ببرد.
10)‌ روزي كه خميني آمد تا چنگال مذهب فشار و آزار را به اسم اسلام،‌ بر گلوي مناديان صلح و آزادگي مستقر كند.
11) روزي كه خميني آمد تا آزادگان و روشنفكران و مغزهاي متفكر، وادار به زندگي در اوين و يا تبعيد به خارج از كشور شوند.
12) روزي كه خميني آمد تا مانع از سقوط ارابه‌ي نمرود و فرعون و معاويه و يزيد در گردنه‌هاي نفس‌گير زمان، به دره‌هاي نيستي و انهدام شود.
به اميد آزادي مرجع زنداني و استبدادستيز ايران، آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي، كه چنين افشاگريهائي، او را به غل و زنجير درندگان ديني كشاند.

Thursday, January 13, 2011

معرفی کاظمینی بروجردی به عنوان چهره ی برتر سال 2010 در ماهنامه عربی الموجز

دکتر علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیل گر برجسته سیاسی، با انتشار مطلبی در ماهنامه عربی « الموجز » کاظمینی بروجردی دگراندیش زندانی را به عنوان چهره ی برتر سال 2010 معرفی نمود. متن کامل این نوشتار به قرار زیر است :
" آیة الله کاظمینی بروجردی، مردی که اعتبار مذهب را به آن بازگرداند "
در آغاز دهه شصت میلادی، هنگامی که آیت الله العظمی سید حسین بروجردی، مرجع اعلای شیعه در ایران و سراسر جهان بود؛ شاه فقید ایران، تصمیم بر اجرای پروژه اصلاحی خود، تحت عنوان «انقلاب سفید» نمود که عبارت بود از: اصلاحات ارضی، اعطای حق رأی به زنان در انتخابات، ایجاد سپاه دانش، سپاه بهداشت، سپاه ترویج و آبادانی، سهیم نمودن کارگران در سود کارخانه ها و ...
 آیت الله بروجردی در آن هنگام، تلگرافی به شاه فقید ارسال نمود که محتوای آن تنها حاوی این جمله بود: « آرزو دارم که این پروژه اصلاحی شما تا بعد از رحلت من به تعویق افتد ...». آنچه آشکارا است، آیت الله بروجردی از جانب مخالفین این پروژه و در رأس آنها، سید روح الله خمینی ( کسی که بعدها به نام امام خمینی ملقب گردید ) در تنگنا و فشار قرار گرفته بود تا موضع آشکار و صریحی بر علیه اصلاحات شاه اتخاذ نماید. وی که قلباً موافق با اصلاحات ارضی و حق بهره وری زنان از حقوق سیاسی و اجتماعی خود بود، مخالف شدید التقاط دین با سیاست و بلعکس نیز بود. با این حال ایشان بعنوان یک مرجع اعلی، ناچار به اتخاذ سیاست مماشات با جهت گیری های حوزه و رهبران آن بود. این حصر و فشارها عاملی گردید تا از شاه تقاضای به تعویق انداختن پروژه اصلاحی خود تا بعد از رحلتش نماید. گوئی میدانست که بزودی به جوار پروردگار خواهد شتافت. 
بعد از گذشت چند ماه، این مرجع اعلی در گذشت و شاه به جهت احترام ایشان پروژه اصلاحی خود را تا بعد از مراسم چهلّم به تعویق انداخت. همان گونه که انتظار آن می رفت، آیة الله خمینی، پرچم مخالفت با اصلاحات شاه را برافراشت که در اثر آن درگیری های شدیدی میان برخی از طلبه های حوزه و گروه های مذهبی بصورت پراکنده در گرفت ولی حکومت توانست شورشیان و آتش برافروخته را با دستگیری خمینی و عده ای از روحانیون و تبعید خمینی به ترکیه و پس از آن به عراق و پاریس خاموش گرداند. او چند سال  تا بازگشت خود ( فوریه 1979 میلادی )  به ایران در پاریس زندگی کرد، لیکن نام آیت الله بروجردی در قلب مردم ایران به عنوان یک مرجع میانه رو و مترقی که توانست یک جنبش اصلاحی عظیمی را در حوزه رهبری نماید، بر افراشته ماند. او به یمن افق فکری وسیع و بینش باز، موفق به تقویت پیوندهای برادرانه، بین شیعه و سنی گردید تا آنجائی که شیخ وقت الازهر( شیخ محمود شلتوت ) طبق خواسته بروجردی، فتوای مشهور خود، مبنی بر پذیرش مذهب شیعه اثنی عشری را بعنوان یکی از مذاهب اسلامی مشروع صادر نمود. آیت الله بروجردی، نمایندگان خود را به سایر مناطق جهان ارسال نمود که از جمله آنها شیخ محمد تقی قمی است که مجمع جهانی تقریب مذاهب در قاهره را تاسیس نمود و امام موسی صدر که مؤسس مجلس اعلای اسلامی شيعی لبنان و ... گردید. و حال بعد از گذشت چهل سال از رحلتش، بروجردی دیگری پدید آمده است که بوسیله دیدگاه ها ونظریات خود، توانسته است توجه شیعیان در ایران و خارج را به خود معطوف کند.
 در اوایل قرن بیست و یکم، ایران شاهد ظهور یک شخصیت دینی شیعی نسبتاً جوانی گردید که نام بروجردی ( آیت الله حسین کاظمینی بروجردی ) را یدک می کشید. ایشان با جاذبه بسیار، بیان تأثیر گذار و تمسک به مبانی اولیه ی مذهب شیعه که در رأس آنها روشنفکری و تکثرگرائی و عدم ورود به سیاست بود، توانست در اندک زمانی، توجه هزاران ایرانی، به ویژه از میان نسل انقلاب و همچنین جوانانی که به خاطر استفاده ی ابزاری حکومت از دین سرخورده شده بودند را به سوی خود جلب نماید. با نگاهی به گردهمایی ها و سخنرانی های وی که هزاران جوان ایرانی، اعم از زن و مرد در آن حضور می یافتند، در می یابیم که ایشان دارای شخصیتی متمایز و کلامی بسیار نافذ است. افشاگریهای ایشان در ارتباط با جرایم حکومت و فراخوان وی جهت تطهیر دین از هرگونه بدعتهای متضاد با اصل دین حنیف که از اهم آن، تز « ولایت فقیه » است می باشد.
به تعبیر ایشان، « ولایت فقیه » بدترین و زشت ترین روش حکومت داری است و در تعارض آشکار با ارزشهای آسمانی همچون آزادی انسان می باشد در صورتی که ولایت فقیه دعوت به اطاعت بی چون و چرا از شخصیتی دارد که خود را با توسل به زور اسلحه و نیروهای سرکوبگر امنیتی، بعنوان « ولی » بر مردم تحمیل نموده است. دیدگاههای آیت الله بروجردی، وی را با نظام سلطه، به رویاروئی مستقیم کشانید تا آنجائی که نظام دچار رعب و وحشت و نگرانی شدیدی نسبت به تلاشهای ارشادی ایشان گردید.
 در اواخر دوره ریاست جمهوری خاتمی، وزارت اطلاعات از راه تهدید و ارعاب شاگردان و هوادارانش، سعی در خاموش نمودن صدای متصاعد ایشان نمود. به دلایل عدم به بار نشستن این ترفندها، نظام متوسل به روش دیگری از جمله اعطای امتیازات مادی و معنوی به ایشان، در قبال سکوت نسبت به وقایع جاری در کشور گردید. یکی از عوامل وزارت اطلاعات ( شیخ احمدی ) در دیدار با آیت الله بروجردی، به وی تقاضای همکاری با نظام و بهره مندی از امتیازاتی که درانتظارش بود نمود که این امتیازات عبارت بود از: به رسمیت شناختن آیت الله بروجردی به عنوان یک مرجع برجسته و اختصاص دادن میلیاردها ریال به عنوان شهریه به ایشان و...
 یکی از هوادارانش، اقدام به ضبط این مناظره نمود و در مدت زمان کوتاهی این فایل صوتی از طریق برنامه ی ( پنجره ای رو به خانه ی پدری ) مربوط به سردبیر ( ماهنامه موجز ) در شبکه ماهواره ای کردی ( روژه لت ) پخش گردید. ناگاه پس از گذشت چند هفته از این ماجرا، نیروهای امنیتی، منزل وی را شبانه مورد یورش قرار دادند. هواداران ایشان با دستهای خالی از او و منزلش دفاع نمودند، لیکن نیروهای امنیتی، توانستند بعد از تخریب منزل و بازداشت ده ها تن از هوادارانش، آیت الله بروجردی را دستگیر و بازداشت نماید.
تا کنون بروجردی قریب به پنج سال است که در زندان ولایت فقیه، دوران محکومیت خود را سپری می نماید. او در مدت بازداشت با بدترین انواع شکنجه های روحی و جسمی مواجه گردید؛ اما همچنان به مقاومت شجاعانه و تمسک به دیدگاه ها و عقاید بی باکانه خود که در رأس آن، جدایی دین از سیاست و تأسیس یک نظام سکولار دموکراتیک و پاک نمودن مذهب شیعه از هر نوع خرافه و بدعت و بازگشت روحانیت شیعه به مساجد و مراکز دینی و... است تاکید می ورزد.
لذا ماهنامه « الموجز» تصمیم بر انتخاب ایشان به عنوان چهره ی برتر سال 2010 نمود. مردی که ثابت کرد، نظام حاکم بر ایران، هیچ سنخیتی با مذهب شیعه ندارد. آنان مذهب را مصادره نمودند، آنچنان که پیش از این خدا را نیز مصادره کرده بودند!
ترجمه : " پایگاه اطلاع رسانی آقای بروجردی- بام آزادی"

Saturday, January 8, 2011

سکولاریسم به روایت کاظمینی بروجردی

سکولاریسم، اندیشه ای ایده آل برای خلاصی انسان از تشکیک معنوی است.
آدمی با تفکرات الهی مانوس بوده و روند تکاملی فکری و طبیعی او، ایجاب می کند که هر نوع نگرشی که ابهامات اجتماعی را دامن می زند و یاس دینی را عارض می نماید از پیش پای او برداشته شود.
چنانچه به مضرات مذهب دولتی بیندیشیم، در می یابیم که آثار منفی و مخرب آن به قدری گسترده و عمیق است که هرگونه غرور و افتخاری را بر بانیان و مبشران آن می خشکاند.
در احکام اجرائی دین سیاسی، میدان عمل و اختیار جامعه به تنگنا رفته و سوء ظن همگانی بر محوریت مقدسات دینی می آید.
سکولار شدن ایران، تنها راه خلاصی ملت از عقبگردهای معنوی و مادی است.
زیان و ضرری که مردم از دین ستیزی و مذهب زدائی می بینند آنچنان سنگین و سخت است که نسلهای بسیاری را متلاشی می کند و فصلهای خطرناکی را در مقاطع تاریخی باز می نماید که در آن، عدالت، صلح و وجدان بی رنگ می گردد.
بی گمان، دستورات اسلامی را حصارها و مرزهائی فرا گرفته که نیاز به بازگشائی های نوین در هر عصری دارد تا با توجیه به موقع و مدبرانه منطقه ای و عاطفی، رهگشای پیروانش باشد و از سرخوردگیها و دلزدگیهای اجتناب ناپذیر حفظ شود.
هر حکومتی با اعمال قوانین اجتماعی و درون محیطی می تواند نظم و آسودگی را به ارمغان آورد، ولی در اثر اختلاطش با قواعد اسلامی، به یک معجون ناهمگون و ناهنجاری مبدل می شود.
راه رهائی رعیت از فلاکت استبداد، تقریر خواسته ها و نیازهای عامه مردم در موضوعیت دموکراتیک است.
در وضع قوانین کشور، می باید به علائق و گرایشات همه جانبه ملت توجه داشت تا حقوقی از آحاد اهل میهن ضایع نگردد و آنگاه مجموعه ایده ها و نظرات اراده های خلایق این مرز و بوم، به عنوان حاکمیت مطلقه مطرح شود.
آنچه که از تجربیات این سی سال به دست می آید، بی حوصلگی اقشار از فرامین تند دینی است و عدم اقبال اکثریت از توصیه ها و توقعات مذهبی می باشد.
اینک روزگار خشونت و سخت گیری تحت نام آیات آسمانی به سر آمده و بشریت را طاقت بایدها و نبایدهای بی دلیل و منطق، سرریز گشته و سرگذشت حکومتهای دینی، از پیش از این نیز بر نفرت و انزجار اهالی ولایات و ممالک دیگر، حکایت داشته.
جمهوریت در جهان امروز، ملعبه دستهای پنهان دیکتاتوران نامحسوس قرار گرفته و اعصاب ملتها از تقدم خواسته های حکام بر امیال آنها خراب شده.
امروز پیدا کردن یک جمهوری که به واقع کلمه زمامداری مردم را بر مردم و به خاطر مردم، تثبیت کند در همه دنیا کمیاب است و صد خجلت که آمیختن نام جمهوری، با اسلامی، طنز بی نمکی را تحویل داده که انتهایش بی آبروئی خدا و لوث مقدسات آسمانی گشته است.
برای خروج یک ملت تحت ستم از قیود استبدادی با لعاب مذهب، رفراندومی نیاز است به دور از معادلات رایج و حاکم که اصلاح اخلاق ویران شده جامعه کند و پادزهری بر سموم تزریق شده بر پیکر وطن محروم از عدالت از ناحیه شریعت مآبان دروغین باشد که در این رای گیری، هر ایرانی حق انتخاب متد و مدلی از رژیم سیاسی و اجرائی دلخواه را داشته باشد.
عموما نبض جامعه فعلی در مشرب آزادی فکر و استقلال عقیده و رهائی از تفتیش مذهبی و دوری از حصارهای خشک دینی می تپد.
خستگی مفرط مردم از روند مبانی سوخته اسلامی به حدی است که هر نوع تعهد دیرینه و پدری را در زمینه آموزه های دینی بی رمق کرده و ملتی که سی سال قبل به عشق علی و حسین و رضا، شهره بودند اینک از نامگذاری فرزندانشان به این اسامی هم، ابا دارند.
برای نیل به اهداف خیرخواهانه و بشر دوستانه باید به یک اجماع جهانی رسید که مردم اسیر در تارهای عنکبوتی استبداد را همیاری به اقامه دعاوی حقیقی و حقوقی نمود و از تداوم خودکامگی و خودخواهی مجریان قلدر کاست و این مهم میسر نشود مگر به تعدیل قوای حاکم و عقب نشینی های موثر از مواضع زورگویانه و جسورانه او، و شاید نیاز به یک جراحی بین المللی شود تا موازنه قدرت بین حاکم و محکوم، حق نفس کشیدن را به رعیت بی نفس بازگرداند.
گرد آمدن حقوق دانان زبردست و جامعه شناسان حاذق و مصلحین صادق، در یک مجمع و حضور معتمدین و موثقین ملت و نظارت مدافعین صلح و آزادی، راه را برای کشاندن مدعیان دیانت، به گردن نهی به خواسته ها و نیازهای مردم، هموار می سازد.
وجود روحانیون آزادیخواه و مستقل و راست اندیش در چنین جوامعی تاثیر گذار بر اقشار مذهبی خواهد بود، چرا که باورداشتهای ناصحیح و نادرست دینی که معلول شانتاژکاری و مغلطه کاری های ملاهای درباری بوده، سبب مسخ عقاید روحانی گشته و سرابی از تلقینات بی پایه و اساس را در تفکرات به ظاهر دینی معتقدان به اسلام ایجاد نموده و موجب بسط اقتدار زالوهای مذهبی شده که خون جامعه را به اسم دیانت و معنویت می مکند و به جایش سموم خطرناکی را به نام عبادت، در شریان اجتماع منتقل می سازند که ریشه خداگرائی را می سوزاند و ملتی را به نیستی می برد.
آنقدر دیون کاذبی را بر ذمه اهل اسلام هموار کرده اند که هر نوع اطاعت کورکورانه ای را برابر با اصل ما فرض الله قلمداد می نمایند.
پس این پرده گشائی و رازدری را دوای بیماری دین زدگی می دانیم و دوران انتقالی از موقعیت وابستگی های ناسالم مذهبی به واقع گرائی دینی، مقدمه ورود به دموکراسی نجات بخش خواهد بود.
اینجاست که نقش فعال و خلاق ما نمودار می شود و عدم توجه جهانیان به مواضع من، به وی‍ژه در طول این سه سال گذشته، ابزار تقویتی در سرکوب داخلی را فراهم آورده، فلذا هم صدائی بین المللی با این پیشوای زندانی و اجماع نهادهای قدرتمند جهانی در تحکیم شعائر و اهدافم روزنه های سکولاریسم و دموکراسی را بازگشائی می نماید.

سید حسین کاظمینی بروجردی
زندانی سیاسی دربند در زندان اوین
۲۰۰۹. ۱۰.۰۱

Friday, January 7, 2011

گالیله "واما زمین گرد است وبه دور خورشید می چرخد"- بیاد تمام زندانی های که زیر شکنجه توبه نامه امضاء می کنند

  گالیه از جمله کسانی بود که با مشاهدات و پژوهشهای خود به این وادی رهنمود  شد که فرضیه های علمی که براساس آن زمین در مرکزیت عالم قرار داشت  وخورشید وستارگان به دور آن می چرخند مردود است. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت می کرد که خورشید در مرکزیت دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین وسیاره ها به دور آن می چرخد  در معرض اذهان عموم قرارداده بود این فرضیه مورد لعن ونفرین کلیسا قرار گرفت. گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد. به این دلیل بود که گالیله دانشمند بنام ایتالیایی در 20 ژوئن 1633 میلادی توسط دستگاه تفتيیش عقايد کلیسای کاتولیک روم، به دادگاه احضار گردید و در 22 ژوئن مجبور شد كه در دادگاهی مذهبی ، به ناحق اعتراف کرده و توبه نامه زیر را امضا نمايد:
" من گاليله در هفتادمين سال زندگي در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حاليكه كتاب مقدس را پيش چشم دارم و با دستهاي خود لمس مي كنم توبه مي كنم و ادعاي خالي از حقيقت حركت زمين را انكار مي كنم و آن را منفور و مطرود مي نمايم. "
نقل شده که گالیله به هنگام خروج از دادگاه، همچنان زير لب می گفت " و اما زمین گرد است و به دور خورشيد مي چرخد!"
 او به جهان نشان داد که باید یک دانشمند آزادی داشته باشد که اشتباهات را نقد کند ونظریه های جدیدی را بنیان گذارد. گرامی می داریم آن روز تاریخی راو با آرزوی رهایی تمامی زندانیان عقیدتی سیاسی گرفتار در حکومت ولایت فقیه كه براي نوشتن توبه نامه و اعتراف تحمیلی یا ساختگی علیه عقايد خود، تحت شكنجه قرار گرفته و حتي نواميس آنها را جلوي ديدگانشان آزردند، خاطره جاودانه تمامی جانباختگان راه آزادی كه با استناد به اعترافاتی تحميلي و جعلي، اعدام شدند را هم گرامی می داریم
 بام آزادی

Thursday, January 6, 2011

افشای حقایق حکومت مذهبی ایران- نوشته های کاظمینی بروجردی در زندان یزد

بارها تصميم داشتم تا كتاب خاطراتي از ديده ها و شنيده هايم از حكومت مذهبي ايران بنگارم؛ اما پيري زودرس زندان و افت حافظه و بيماري مغزي، اجازه تاليف اين مكتوب گسترده را نمي داد؛ ولي به نظرم آمد تا اسنادي را هرچند محدود براي درج در تاريخ معاصر ايران ارائه دهم؛ چرا كه ما تقويم نگاران حقيقي و حقوقي عصر خويشيم و نسلهاي آينده به چنين براهيني استدراك نموده و قضاوت خواهند كرد.
1) روزي در بند ويژه اوين و در بخش 500 موقت آن، يكي از روحانيون چپي را كه مغضوب ملاهاي راستي شده بود ديدم و چندي با وي هم سلول شديم. او اطلاعات مهم و بي واسطه اي را از مقامات بلند پايه داشت؛ از جمله مي گفت: يك روز در اواخر عمر شيخ صادق خلخالي، در قم به ملاقاتش رفته بوديم و او را در وضعيت تعفن بار و اسفناك و دلخراشي از لحاظ روحي و جسمي و فكري ديديم و سه بار با ما حرف زد و سپس از او جدا شديم. بار اول گفت: در اين چند سال بسيار كشته ام و آمارش را نمي دانم و خيلي اضطراب دارم. دوم گفت:هر چه كردم به امر سيد بود و او دست مرا در كشتارهايم باز گذاشته بود و من هيچ گونه مسئوليت دنيوي و اخروي را نمي پذيرم. سومين حرفي كه زد اين بود: به خانواده ام گفته ام تا مجوزهاي سيد را در كفنم بگذارند تا خيال من از بابت حساب و كتاب و بازجويي هاي قيامت راحت شود!
2) كارمندان سالدار اوين و مراقبيني كه بيش از بيست و پنج سال سابقه كار دارند مي گفتند كه در اوايل انقلاب اسلامي، چندين هزار دختر مجاهد خلق را به اينجا آوردند كه سن بيشتر آنها زير بيست سال بود و اكثرا به جرم روزنامه فروشي دستگير شده بودند و آنها همگي محكوم به اعدام شده بودند و قبل از مرگ به دستور اسدالله لاجوردي با آنها آميزش اجباري مي شد.
3) در بند امنيتي 209 كه بودم، بازجوي رابط بين وزارت اطلاعات و ويژه روحانيت به نام مستعار سيد حسن حسيني كه يدي در شكنجه داشت و دست و پا و بيني بسياري از نزديكانم را خرد كرده بود، سعي داشت پرونده مرا از اعتقادي به منكراتي بكشاند. مي گفت كه سي سال قبل با سيد عبد الرضا حجازي ارتباط جنسي داشته اي و حشمت الواعظين قمي نيز شاهد است! در حالي كه من در آن سالها براي آموزش وعظ و خطابه به منزلش مي رفتم؛ هچنانكه به منزل فلسفي، واعظ معروف نيز مي رفتم و داستان دكتر سيد عبد الرضا حجازي كه سخنران مشهور و توانايي بود از اين قرار بود كه بيست سال قبل به همين تهمت او را در اوين كشتند و در حقيقت، او در مدرسه فيضيه در سي و پنج سال قبل شاهد خلافكاريها و بي بند و باري هاي آخوندهاي مسند نشين فعلي بود و روي افشاي آن اسرار به دار كينه آويخته گرديد .به هر حال سعي مي كنم تا آنچه را كه به خاطر مي آورم براي انتقال به اوراق ماندگار تاريخ بگويم.
سید حسین کاظمینی بروجردی – زندان یزد
برگرفته از وبلاگ فریادگری در تاریگی

Tuesday, January 4, 2011

تشدید فشارهای امنیتی بر هواداران آقای بروجردی در شهر تهران

به گزارش دریافتی، فشارهای امنیتی بر هواداران آقای بروجردی در شهر تهران شدت بیشتری به خود گرفته است. ایجاد رعب، تهدید، کنترل ترددها، خطوط اینترنتی و تلفنی منازل از آن جمله است.
یکی از هواداران آقای بروجردی که خود ساکن شهر تهران است، اذعان میدارد : "اخیرا کلیه خطوط تلفنی و اینترنتی هواداران شناخته شده آقای بروجردی تحت کنترل قرار گرفته است. شدت فشارها به گونه ای است که بارها به منازل تماس میگیرند و ما را نسبت به انتشار اخبار مربوط به آقای بروجردی و هواداران بازداشتی ایشان تهدید میکنند."
خبرها حاکی است که بازتاب اخبار مربوطه در درون و برون مرز و حمایتهای بین المللی از این زندانی دگر اندیش، بر شدت نگرانی عوامل رژیم افزوده است. تنگ تر نمودن حلقه امنیتی بر مدافعان اندیشه های مترقیانه آقای بروجردی، بر این مدعی صحه می گذارد.
لازم به ذکر است، بانوان دکتر رویا عراقی، مریم عظیمی، طیبه حسینی، نرگس غفارزاده و مهندس محمد رضا صادقی و محمد مهمان نواز که در شامگاه 17 آبان و 15 آذر 1389 بازداشت شده اند، تحت شکنجه قرار گرفته اند؛ بگونه ای که احتمال آسیب دیدگی نخاعی مهندس محمد رضا صادقی شدت بیشتری به خود گرفته است .
تشکل هواداران آقای بروجردی جهت نجات جان این زندانیان عقیدتی، از کلیه سازمانهای حقوق بشری، نهادهای بین المللی و فعالان آزاده، مصرانه طلب استمداد می نماید.

Monday, January 3, 2011

عکس ماشینهای خامنه ای در دو موقعیت

عکس ماشین خامنه ای 
اینم  یه عکسه دیگه  درحال استقبال از خامنه ای که از ماشین bmw پیاده شده

این عکس ماشین قراضه خامنه ای است برای سفرهای استانی ازش استفاده می کنه

و ای کاش این خانم عکس اون یکی ماشین خامنه ای رو میدید

آقای خامنه ای شما که خود را "ولی امرمسلمین " میدانید آیا از وظایف یک "ولی" هم آگاه هستید؟


 وقتی این مطلب رو نوشتم ناخوداگاه به یاد این ضرب المثل افتادم که "ای مگس ، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست"
یكی از وظایف "ولی" آن است كه پاسخ گوی رفتار خویش در قبال افراد تحت تولیت باشد، همانطور كه تمامی انبیاء و اولیا نیز چنین بوده اند. اما تاكنون رهبران ولایت مطلقه به هیچ شخص و سازمانی اجازه بازرسی و تحقیق پیرامون عملكردشان را نداده اند. ناگفته پیداست كه ولایت را بهانه فرمانروائی و حكمرانی خود می دانند و به وظایف ذاتی و تعهدات آن، اعتقادی ندارند.
- یكی دیگر از وظایف "ولی" حفظ رعیت از خطرات و تهدیدهاست تا به دره های هولناك زمانه نیفتند، ولی بیلان حكومت والیان فقیه، مملو از گزارشات تكان دهنده ای از بحران آفرینی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است كه هر كدام بخش قابل توجهی از سرمایه های جانی و مالی ایران تحت اشغال را فنا كرده است. به عنوان نمونه ماجرای طولانی شدن جنگ ایران و عراق را یادآور می شوم.

اینكه یك فقیه، به تنهائی در جایگاه ولی امر مستقر شود و به جای تمام فقها و مقلدین آنها تصمیم بگیرد و خواسته ها و آراء میلیونها انسان دیگر را زیر پا بگذارد، نمود عینی دیكتاتوری مذهبی است. در حالی كه در گذشته اگر یكی از مراجع تقلید از سوی دیگران به عنوان اعلم و زعیم شناخته می شد، هرگز قیدی بر واجب الاطاعه بودن او وجود نداشت.
وا مصیبتا! چگونه عده ای باجگیر و طغیانگر توانستند خود را وكلا و مجریان اوامر فرمانده كل هستی معرفی كرده و عربده های ناموزون و نامفهوم خود را بنام ابلاغیه های واضح و منور خدا و رسول بر مردم دیكته نمایند؟!
رساله رد ولایت فقیه نوشته شده توسط کاظمینی بروجردی

Sunday, January 2, 2011

کاظمینی بروجردي بطور آشكار وبی پرده ولایت فقیه را یک ديكتاتوري ديني ناميد


  روحانیون دیگر یا  چنین جراتی را نداشتند ویا از نظر مقامات علمی  ومعنوی  ومحبوبیت مردمی، در جایگاهی نبودند که بتوانند  حرکت موثری را رهبری کنند.
بازمانده مرجعيت شيعه، سيد حسن شريعتمداري، فرزند خلف آيت الله العظمي سيد كاظم شريعتمداري، در مصاحبه با راديو آلمان همين موضوع را بازگو كرد كه: آيت الله كاظميني بروجردي، برجسته‌ترين روحاني ايران است كه  بعد از پدر من بطور علني در مقابل استبداد ديني ايستاد.
ایشان تنها مبارز مذهبی است که با دموکراسی خواهان ساکن تبعید و رسانه ها ورادیو ها به طور علنی مصاحبه کرد.
البته آقای بروجردي هزينه اعتراض به استبداد و ايستادگي روي عقايد خود را نيز پرداخت کرد و حاضر شد از همه چيز خود از جمله خانواده، نزديكان، امنيت و آينده بگذرد و كل زندگي خود را فدا كرد. با توجه به محبوبيت بسيار وی در سطح ايران، بيش از هزار نفر در روزهای درگیری خونین در نیمه‌ مهرماه 1385 خود را به ايشان رساندند تا در كنارش براي اهتزاز پرچم آزادي كشته شوند. اگر محل و منطقه ايشان در محاصره نبود و خبرگزاريهاي خارج از ايران نيز به موقع اطلاع‌رساني مي‌كردند، حداقل صد‌ها‌هزار نفر ديگر وارد صحنه مي‌شدند. در حركتهاي اعتراضي ديگر،‌ چنين مقاومت و ايستادگي كمتر ديده شده است.
ایشان نزدیک به 5سال در زندان دیکتاتور تحت شدیدترین شکنجه های روحی وجسمی بوده اما هیچگاه از مبارزات خود درون زندان دست برنداشته وبا نوشتن رساله های متعدد تنفر خود را از این رژیم مستبد اعلام کرده.