نظر شما در باره "ولايت فقيه" چيست؟
برخی از بزرگان مذهب شیعه ، "ولايت فقيه" را شرك ميدانستند. پدرم نيز معتقد بود: تنها استعمارگران خود را صاحباختيار مال و جان و ناموس ديگران ميدانند و ايشان "ولايت فقيه" را نوعي "استعمار ديني" ميناميد. من نيز پيرو آنها هستم و آنرا "ديكتاتوري ديني" ميدانم، زيرا خداوند حق آزادي را براي انسان محترم شمرده است و راضي نیست كسي خود را ولي امر ديگري بداند.
شما چه نوع قانون اساسي و حكومتي را قبول داريد؟
نوع حكومت را آحاد مردم بايد انتخاب كنند ما فقط خواستار جدائي دين از دولت هستيم، زيرا تجربه نشان داده حكومت ديني، حكومت سياستمداران بر مردم بوده است كه با پوشش دين انجام ميگيرد.
لطفا بگوئيد از چه زماني با اين رژيم به درگيري رسيديد؟
از سال هفتاد شمسي، وقتي كه اصول دين سنتي را تدريس ميكردم و در كلاسهايم با اسناد توحيدي و مدارك الهي، ضديت مذهب انقلاب را با اديان آسماني نمايان ميساختم. بعد از چهار سال دستگير شدم و به شكنجهگاه مخفي توحيد واقع در پشت پستخانه مركز منتقل شدم و مسجدم را مصادره كردند. دومین بار در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعه مذهب غيرسياسي بازداشت شدم و در زندانهاي مختلف، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديدم. در سال هشتاد، مجددا به خانه بازگشتم و از آن سال، به امر پدرم كه از علماء بزرگ پايتخت و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بود، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شدم. در آنجا جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشودم و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دينفروش را جذب كردم. ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ما، در سال هشتاد و يك، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند و بار ديگر ما را از حركتمان باز داشتند و مسجد نور را مصادره نمودند. از سال هشتاد و دو، فكر تازهاي به سرم زد و مردم را براي اقامه دعاوي شخصي و خصوصي و ضروري، با برگزاری اجتماعات وسيع گرفتاران و بيچارگان گرد آوردم و آنها را با انگيزه حاجتخواهي به خدايشان نزديك كردم و مجالس دعا و توسل و نيايش خاصي را برقرار نمودم که البته در سال هشتاد و سه با دستگیری کوتاه مدت من و تعهد به عدم فعالیت، وقفه ای در آن ایجاد شد. لیکن اين بار تاكتيك اعتباري و اختصاصي بنده، كارگر افتاد و جماعت فراگيري از اقشار ضعيف و محروم و ناتوان را گرد هم آوردم و مانوري از مشكلداران جامعه را به اوراق تاريخ سپردم. هراس هيئت حاكمه خودكامه از آمار و ارقام واقعي مصيبتزدگان كشور، و تظاهرات ستمديدگان و استعمارشدگان و رسوائي نيروهاي انقلابي و عوامفريبيهاي دولتي، موجب خشم خشونتطلبان شد و تراژدي كنوني را ترسيم كردند.
منبع/پايگاه اطلاعرساني آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي تحت نظر دفاتر ايشان در اروپا
No comments:
Post a Comment